انهار
انهار
مطالب خواندنی

مهریه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1479:مهریه خانمى شصت سکه بهار آزادى بوده است، چند سال قبل زن مطالبه کرده، وهر سکه به دوازده هزار تومان قیمت شده است. ولى زوج نپرداخته، حال آیا زوج مکلّف بهدادن شصت سکه است یا باید قیمت آن را بدهد؟ و اگر باید قیمت را بدهد، قیمت چه زمانىرا؟ آیا آن روز که قیمت گذارى شده یا قیمت روز ادا را؟

پاسخ:لازماست یا خودِ شصت سکه بهار آزادى پرداخت شود، یا قیمت روزِ مطالبه، مگر آنکه قبلابین آنها مصالحه اى روى قیمت شده باشد.

سؤال1480:اگر پدر شوهر مهریه عروس را قبول کند، آیا بر او واجب مى شود یا بر عهدهشوهر است. و اگر بمیرد مهریه ساقط مى شود یا از مال او باید بدهند یا به عهده شوهرانتقال پیدا مى کند؟

پاسخ:بر عهده پدر شوهر است و حکم سایر دیون را دارد.

سؤال1481:اگر مهریه زن، یک جلد کلام الله باشد، آیا هنگام طلاق همان را به زنباید داد؟

پاسخ:همان قرآنى که مهر قرار داده شده، باید به اوبدهد.

سؤال1482:مهرى که در عقد ازدواج درسالها قبل تعیین شده و اکنون ارزش پول کاسته شده به چه میزان بر ذمّه زوج ثابت است؟این سؤال در مورد هرنوع دین دیگر نیز جارى است؟

پاسخ:به همانمقدارى که در ابتدا بر ذمّه آمده است. و کم شدن ارزش آن یعنى قدرت خرید نقشى ندارد. زیرا که پول از مثلیات است نه قیمیّات.

سؤال1483:در محضر رسمى براى زوجه حین العقد مبلغى صداق جهت ازدواج دائم تعیین گردیدهاست. و پس از گذشتن زمانى زوجه از زوج خود در شرایط نامساعدى مبلغى اسناد رسمىبعنوان افزایش مهریه که در سند قید شده گرفته است. حال بفرمایید

هرگاه زیادى مهریه قابل مطالبه نباشد، آیا در حکم بذل زوجه است و شرعاً زوجه مى تواند بعنوان رجوع بهبذل خود آن را مطالبه کند یا خیر؟

پاسخ:زاید بر آنچه در عقد ذکرشده حق مطالبه ندارد. مگر آنکه به یکى از عقود لازمه زوج متعهد شده باشد آن رابپردازد. یا در مقابل چیزى که مالیت دارد تعهد کرده باشد.

سؤال1484:در مهرنامه مهریه خانمى به این صورت ذکر شده است وظاهراً عقد هم بر این معنى واقع شده است. «مقدار بیست مثقال طلا به قیمت ده هزارتومان». حال سؤال این است که آیا مهریه بیست مثقال طلا است یا ده هزارتومان؟

پاسخ:ظاهر از تعیین مقدار طلا آن است که مهریه همان مقدارطلا است. و تقدیر قیمت میزان نیست بنابراین فعلا همان مقدار طلا بر ذمه زوج است. وچنانچه بخواهد قیمت طلا را بدهد، باید قیمت فعلى آن را بدهد.

سؤال1485:خانمى در اثر زنا حامله شده است و ادعا مى کند که مکرّه بوده است. اما مردزانى منکر است، آیا زانیه مستحق مهرالمثل مى باشد؟ آیا حد زناى اکراهى بر زانى جارىمى شود یا خیر؟

پاسخ:اگر زن نتواند اکراه را اثبات کند، مى تواندمرد را قسم بدهد. و اگر مرد قسم را به او رد کند و او قسم بخورد حکم اکراه نسبت بهحق او جارى مى شود; یعنى استحقاق مهرالمثل را دارد و حد نمى خورد، ولى بر مرد حداکراه جارى نمى شود.

سؤال1486:اینجانب ازشوهر خود طلاق خلعى گرفته بودم. در زمان عدّه رجوع انجام گرفته و با توافق هممهریّه جدیدى معیّن شد. آیا از نظر شرعى ایرادى بر مهریه جدید است یا خیر؟

پاسخ:عنوان مهریه و مقدار آن تغییرناپذیر است. ولى در مفروض سوال، زنمى تواند در مقابل رجوع در بذل که زمینه جواز رجوع شوهر را آماده مى کند چیزىمطالبه کند، به عنوان مصالحه یا هبه یا امثال آنها. به این نحو که زن بگوید درمقابل رجوع در بذل فلان مقدار به یکى از عناوین فوق به من منتقلشود.

سؤال1487:در عقد متعه شوهر نصف مدت رامى بخشد، آیا مهر هم تقسیط مى شود یا همه مهریه را باید بپردازد؟

پاسخ:پس از تحقّق دخول، تمام مهر را باید بپردازد. و مهر تقسیط نمى شود.

سؤال1488:هرگاه زن بعد از عقد و قبلاز دخول خود را آتش بزند و خودکشى کند، آیا تمام مهر را مى برد یا نصف را؟

پاسخ:به نظر اینجانب ورثه زن مى توانند تمام مهر را مطالبه کنند.

سؤال1489:هرگاه زنى به خانه شوهر آمدهو پس از مدت کمى خانه شوهر را بدون جهت و اجازه شوهر ترک کند و به خانه پدرش برود ودیگر حاضر به آمدن به خانه شوهر نباشد و تقاضاى طلاق کند، آیا حقى به مهریه دارد یانه؟

پاسخ:پس از انجام عروسى زن تمام مهر را مالک مى شود. و بایدشوهر آن راتأدیه کند. ولى اگر زنتقاضاى طلاق کند چون امر طلاق با مرد است و توافق کنند که مرد در مقابل بذل تمام یاقسمتى از آن، زن را مطلقه به طلاق کند، جایز و بى اشکال است.

سؤال1490:مهریه خانمى که 40 سالِ قبل، ازدواج کرده، در قباله ومهرنامه 2000 تومان ذکر شده و عقد براین اساس واقع شده است. زن مى گوید، مهریه من،نیم دانگ آب و زمین بوده است و چون مشکل ثبتى داشت به 2000 تومان تبدیل شد، و حالشوهر باید آب و زمین را بدهد. و زوج این را قبول دارد و مى گوید مهر شما 2000 توماناست نه آب و زمین، آیا زن حق دارد بیش از 2000 تومان مهریه بگیرد یا نه؟

پاسخ:به نظر اینجانب پول داراى ارزش اعتبارى مستقل است. و وجود پشتوانهدلیل این نیست که ارزش پول با آن مقایسه شود و با زیاد و کم شدن قدرت خرید تفاوتکند. و در یک کلام پول از مثلیات است، و در مثلیات ترقى و تنزّل قیمت مطرح نیست. مگر اینکه بطور کلى از مالیت و اعتبار خارج شود. بنابراین در مورد سؤال، آنچه درنهایت شرعاً و قانوناً مهریه واقع شده و عقد روى آن خوانده شده مبلغ دو هزار تومانبوده است. با توجه به بیان فوق زوج بیش از این مبلغ مدیون نیست. بلى اگر عقد روى آبو منزل خوانده شده بود و در آن زمان قیمت آنها دو هزار تومان محاسبه مى شد. فعلازوج آب و خانه را مدیون بود نه چیز دیگر را. و در عین حال مناسب است زوج رضایت همسررا تحصیل کند.

سؤال1491:آیا پدر دامادمى تواند مهریه عروس خود را مستقیماً به عهده بگیرد و بپردازد؟ یا باید مهریه را بهپسر خود ببخشد و پسر خودش مهریه را بدهد؟

پاسخ:هردو طریق جایزاست.

سؤال1492:آیا پدر داماد مى تواند ملکىیا مالى از اموال خود را مستقیماً (بدون اینکه ابتدا به فرزند خود ببخشد) صداق عروسخود قرار دهد؟

پاسخ:بلى مى تواند، ولى بهتر است ابتدا آن راتملیک داماد کند و داماد خودآن را صداق قراردهد.

سؤال1493:آیا زن مى تواند در عقد ازدواجشرط کند که داماد علاوه بر مهریه مقدارى پول هم به پدر یا مادر عروس بدهد؟ و آیاچنین شرطى لازم الوفا است؟

پاسخ:شرط مزبور جایز و لازم الوفااست.

سؤال1494:آیا شیربها که در بعضى بلادمرسوم است جزء مهریه مى باشد، که اگر طلاق قبل از دخول صورت گرفت، پرداخت نصف آنلازم باشد؟

پاسخ:اگر شیربها جزیى از مهریه درنظر گرفته شده کهبایستى نقداً پرداخت شود، به طلاق قبل از دخول تنصیف مى شود. ولى اگر غیر از مهریهو غیر از شرط در ضمن عقد باشد، دادن آن بر مرد لازم نیست. و بر فرض که داده باشد،مادامى که عینش موجود است مى تواند بنابر تفصیلى که در مسأله 1499 خواهد آمد، پسبگیرد.

جامع المسائل ج2:

سؤال1014ـشخصى مهریه همسر خود را مقدار معینى سکه بهار آزادى و یک حج تمتع با نرخمتعارف قرار داده است، آیا این مهر صحیح است؟

پاسخ:بلى،صحیح است.

سؤال1015 ـشخصى یک خانه دو طبقه داردو مهریه زن خود را بدهکار است و ادعا مى کند که خانه و منزل مسکونى از مستثنیات دین مى باشد، حکم شرعى را بیان فرمایید.

پاسخ:اگر منزل او دوطبقه مستقل باشد به طورى که با یکى از آنها نیاز او مطابق شأنش مرتفع مى شود، طبقه دوم جزء مستثنیات دین نیست و همینطور اگر منزل او گران قیمت باشد و بتواند آن رابفروشد و با مقدارى از پول آن منزل ارزانتر و مناسب شأن خود خریدارى کند، باید چنینکند و مهر همسر خود را بدهد.

سؤال1016 ـچنانچه زن ناشزه باشد و نسبت به شوهر خود تمکین نکرده و ترک منزل کند و از طرفى طلاق نگرفته، آیا مى تواند تنها خانه اى که شوهر در آن سکونت دارد و تلفن و اثاثیه اى کهجزء مایحتاج اولیّه زندگى است به عنوان مهریه توقیف و به فروش برساند؟

پاسخ:مهریه نیز دین مى باشد و احکام سایر دیون رادارد، و فروش مستثنیات دین که شرح آن در مساله 1172 جلد اوّل جامع المسائل آمده،براى گرفتن مهریه جایزنیست و اگر اختلاف وجود دارد به دادگاه رجوع شود.

سؤال1017ـمردى در حال بیمارى زنى را به عقد خود درآورده است و قبل از دخول باهمین بیمارى مرده است آیا مهریه این زن ثابت است؟

پاسخ:خیر،مهریه ثابت نیست، عدّه هم ندارد. ارث نیز نمى برد. بلى چنانچه بهبود یافت و پس ازآن به هر جهت، قبل از دخول فوت کرد نصف مهر ثابت است، ارث هممى برد.

سؤال1018 ـازدواجى صورت گرفته و منجر به طلاق گردیده و ذیل عقدنامه توسط پدر داماد امضا گردیده، زوج مدعى است که چون ذیلعقدنامه را امضاء نکرده ام تعهدى نسبت به مهریه ندارم. پدر زوج هم حاضر به پرداختمهر نیست، در این رابطه مهریه برعهده چه کسى است؟

پاسخ:امضاى عقدنامه مدخلیت ندارد، لذا اگر داماد اجازه عقد خواندن را داده است، مهر زن را مدیون شده و در صورت طلاق دادن باید نصف مهر را در فرض عدم دخول و تمام آن را درفرض دخول بپردازد و چنانچه پدر داماد در وقت عقد ضامن مهریه شده، ضامن است و بایداز عهده برآید.

سؤال1019 ـآیا مشروط کردن عقدنکاح به اینکه در صورتى که زوج در آینده صاحب خانه گردید، نصف آن را به تملک زوجه درآورد و به نام او ثبت کند صحیح است؟

پاسخ:چنانچه شرطمذکور به عنوان مهریه باشد (به سبب مجهول بودن شرط) لازم الوفاء نیست، و منتقل بهمهرالمثل مى شود و عقد صحیح است و نیز چنانچه به عنوان شرط مستقل (یعنى بدون ارتباطبه مهریه) در ضمن عقد باشد، لازم الوفاء نیست، مگر اینکه منصرف به متعارفباشد.

سؤال1020 ـزنبه مرد مى گوید در صورتى که جداى از مهریه مقدارى معین طلا به من بدهى حاضر به ازدواج با تو هستم و مرد قبول مى کند بعد از ازدواج مرد زن را طلاق مى دهد، آیا زنمى تواند جداى از مهریه آن مقدار طلا را هم مطالبه کند؟

پاسخ:اگر چنین شرطى در ضمن عقد ازدواج شده باشد، یا عقد مبنى بر آن واقع شده که بهمنزله شرط ضمنى بوده است واجب الوفاء است و زن مى تواند علاوه بر مهریه طلا را همبگیرد. ولى اگر شرط ابتدایى بوده است واجب الوفاء نیست. و زن حق مطالبه الزامى طلارا ندارد، گرچه بهتر است زوج به شرط عمل کند.

سؤال1021 ـمهرالسنة و مهر حضرت زهرا(علیها السلام) چه مقدار بوده؟ و به پول زمان ما چه مقدار مى شود و منشأ اینکه در بعضى از قباله هاى ازدواج مى نوشته و مى نویسند،مهرالسنة بیست و شش تومان و دو قران و نیم، چه بوده و به چه حسابىاست؟

پاسخ:از روایات[1]استفاده مى شود کهمهرالسنة پانصد درهم است[2]و مستحب است مهریه پانصد درهم نقرهباشد[3]و از خطبه حضرت جواد(علیه السلام) و خطبه حضرت امیر(علیهالسلام) و بعضى از روایات دیگر استفاده مى شود که مهریه حضرت زهرا سلام الله علیهاپانصد درهم نقره بوده است و درهم شرعى برابر 6/12 نخود نقره سکّه دار است، بنابراینپانصد درهم نقره معادل دویست و شصت و دو مثقال و نیم به مثقال صیرفى (24 نخودى) نقره سکه دار مى شود وظاهراً به قِران قدیم ایران، معادل بیست و شش تومان و دو قران و نیم بوده ومهریه ها را طبق آن محاسبه و تعیین و در قباله ها مى نوشته اند و قیمت آن در هرزمان تابع نرخ همان زمان است و در زمان ما (سال 77) حدود 100 هزار تومانمى باشد.

سؤال1022 ـعقدى بر اساس مهر السنهخوانده شده و مقدار آن تعیین نشده و یا به زوج نگفته اند، و ذهنیّت غلط این بوده که مهر السنه مبلغ ناچیزى است و پس از چند سال فهمیده که مهر السنه پانصد درهم است وچیزى بیش از یکصد هزار تومان مى باشد. سؤال اینکه مهر السّنه واقعى را بدهکار استیا همان مقدار کمى را که بر اساس ذهنیت خود به آن رضایت داده است؟

پاسخ:در فرض سؤال که عقد روى مهر السنه خوانده شده است، همان مهر السنه واقعى را بدهکار است، اگر چه خیال مى کرده مقدار آن کم است.

________________________________________

 

[1]-وسائل الشیعه، ج 15، ص 5 ـ 8.

[2]- همان.

[3]بحارالانوار، ج 43، ص 112.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  



پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -